بیهقی از عبدالحمیدبن محمود نقل می کند که نزد ابن عباس بودیم که مردی آمد و گفت:
به حج می آمدیم که در محلی به نام صفاح یکی از همراهان ما از دنیا رفت برایش قبری کندیم که دفنش کنیم دیدیم مـار سیاهی لحد را پر کرد قبر دیگری کندیم که باز دیدیم مار آن قبر را هم پر کرده قبر سوم کندیم باز مار در آن نمایان شد جنازه را بی دفن گذاشته پیش تو برای چاره جویی آمدیدیم.
ابن عباس گفت:
آن مار عمل اوست بروید او را در یک طرف قبر بگذارید اگر تمام زمین را بکنید مار در آن خواهد بود برگشته و او را در یکی از قبر ها گذاشتیم چون از سفر برگشتیم پیش همسرش رفته و خبر مرگ او را داده و از کار های شخص مرده سوال کردیم
زن می گفت:
او آرد فروش بود.غذای خانواده خود را از خالص آن بر می داشت سپس به مقداری که برمی داشت کاه و نی خرد کرده قاطی نموده و می فروخت.
:: موضوعات مرتبط:
مطالب مذهبی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 405
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2